بی ما...ر
جمعه, ۵ تیر ۱۳۹۴، ۱۲:۱۷ ب.ظ
اسمـــانــا! قرعه ای زن تا شود دل یار ما
سرخی سـیـبـش برد مغز از سر بیمار ما
مانده ام در پیـله و شوق نگاه شعله ای
یاخـدا! پـروانه گـردان انـدک و بسیــار ما
چرخش ایام را مقصود تنها سوی توست
کعبــه را زنهـــــار از تـکرار در تــــکرار ما
در اذان صبح اقرار است تنهــــــا نــام تو
چشم می بندد جهان از ماذن انــکار ما
بر سر بیمارمان کافور هم مرهم نـشــد
چاره ای نیست جز مدارا کردن و تیمار ما